PIONEER-GROUP

پروژه ی فعلی گروه:تایپ غار ارواح( جلد نهایی وراثت) و ترجمه ی جلد هفتم کارموز رنجر و جلد 5 سی و نه سرنخ

PIONEER-GROUP

پروژه ی فعلی گروه:تایپ غار ارواح( جلد نهایی وراثت) و ترجمه ی جلد هفتم کارموز رنجر و جلد 5 سی و نه سرنخ

فصول بیست و دوم تا بیست و چهارم کارآموز رنجر

سلام سلام سلام
اینم لینک دانلود فصول بیست و دوم تا بیست و چهارم کارآموز 4
باید خیلی مواظب خوندنش باشین
آخرین فصلش که کاترینا یکی کلی این اونلین رو فحش داد!

فصول بیست و دوم تا بیست و چهارم




پ.ن:ژوپیتر:فاطمه کجایی؟؟؟؟؟

نظرات 118 + ارسال نظر
شاعر چهارشنبه 13 دی 1391 ساعت 16:22

یک دنیا از کاترینا و پایونیر عزیز سپاسگزارم به همه خسته نباشید میگم وبرای همه آرزوی تندرستی و پیروزی میکنم

Nazli چهارشنبه 13 دی 1391 ساعت 16:45

دستتون درد نکنه دوستان

نازی چهارشنبه 13 دی 1391 ساعت 16:49

بهله بهله ... تایید حرف شاعر ... مرتض 13 خیلی هم نحسه ! واس همینم من دوسش دارم . به هر حال نحسه !
پایونیر جون کلا من باید یه صحبتی باهات داشته باشم ! انشاا... یه روز وقت میشه که کامل تشکر واقعی کنم . پایونیر ! ابراز علاقه !
کاتــــــــــــــــی ! ابراز علاقه !
عـاقــــا من نمیدونم اونلین چیکار قراره بکنه ( الان میرم میخونم ) ولی به هر حال کسی نباید بش چپ نیگا نیگا کنه !! همه دوستان ملتفتن ؟ آخه اونلین شبیه پایونیره .
زهرا جان و امیر مهدی جان بشینین با هم حرف بزنین و مشکلات خواهرانه برادرانه تونو حل کنین .

man_kiam چهارشنبه 13 دی 1391 ساعت 17:06

سلام
مرسی از ترجمه خوبتون
فکر نمی کردم این کتاب انقدر قشنگ باشه!

ممنــــــــــــــــــــــــــــــــون


نازی ژوپیو از کجا میشناسی ؟؟

آقا بگو دیگه خیلی نامردی

دارم از کنجکاوی می میرم

تا نگی ولت نمیکنم

(واقعا ) اصن تو مدرسه معروف به سیریشم

یه بار یکی از بچه ها رفت از دفتر لپ تاپ بیاره بعد از یه ربع دست خالی اومد . من رفتم در عرض کم تر از 3 دقیقه با لپ تاپ اومدم . تا اومدم اون نفر قبلی دهنش وا موند. و همه بچه ها تشویقم کردند

- سیریش سیریش سیریش
- سیریش سیریش سیریش

کاترینا چهارشنبه 13 دی 1391 ساعت 19:52

سلام
نازی جون سیزده اصلنم نحس نیست گفته باشم!
دوقلوها خوشحالم که آشتی کردین اما کامنت گذاشتن جدا به نظر منم خوبه. اشکالی نداره اما دیگه هیچ وقت هیچ وقت قهر نکنین، باشه؟

محمد مهدی جون من و نازی از روزای پرسی 3 دوستای جون جونی بودیم. تازه اون و من توی کار ویراستاری کتاب سوم به پایونیر کمک کردیم. نازی همگروهی خودمه! نازی جون یه دونه ای!


محمد مهدی خیلی شبیه این ویل هستی ها! اونم یه سیریشیه که نگو!

moheb چهارشنبه 13 دی 1391 ساعت 22:40

salam
kheyli kheyli mamnonam az shoma

زهرا چهارشنبه 13 دی 1391 ساعت 22:45

کاتی استوپ کن!!!!تو همین الان به ویل چی گفتی؟؟؟؟
کسی به ویل چپ نگاه کنه با من طرفه هاااااااااااااااااا!!

امیر مهدی چهارشنبه 13 دی 1391 ساعت 22:49

سلاااااااااااااااااااااااممممممممممممم!
این خواهر ما مگه ول میکنه؟؟؟ دو ساعت منتظرم تا ایشون کاراشون تموم شه!خدایااااااااااااا....
بابت فصلا ممنون!!! خیلی حال میده که چندتایی فصل میدید!
از اونلین بدممممممممممم میاد!!!! خدایی خودشو چی فرض کرد تو این گیر و دار رفته دنبال یه جارل روانی؟
محمد مهدی گشد اشاد خوبی میشی ها!

ممــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــنون

اما مخوام در آینده فیزیک هسته ای بخونم (جدی)

بچه ها باهم نظر بدید خیلی بیشتر حال میده ها !!

__________________________________
زهرا :

کاتی استوپ کن!!!!تو همین الان به ویل چی گفتی؟؟؟؟
کسی به ویل چپ نگاه کنه با من طرفه هاااااااااااااااااا!!


جواب : منظورش منما کاتی . همه از من طرفداری میکنن

محمد هادی پنج‌شنبه 14 دی 1391 ساعت 00:51

من همش اخر میرسم اینجا ............محمد علی این به اون در
ممنون کاترینا جان .....منتظر بقیه فصلا هستیم

Artemis پنج‌شنبه 14 دی 1391 ساعت 12:11 http://fantasygallary.gigfa.com

سلام مدتی هست که ترجمه این رمان رو از وبلاگ شما دنبال میکنم. میخواستم بابت این ترجمه خوب و روان از شما تشکر کنم.امیدوارم تا پایان پروژه با همین جدیت ادامه بدید.خوش حال میشم که به وبسایت ما هم سربزنید.
موفق باشید

ژوپیتر:وبنون قشنگه!!

حسام پنج‌شنبه 14 دی 1391 ساعت 12:14

مرسی مرسی مرسی

shahramrooh پنج‌شنبه 14 دی 1391 ساعت 14:10

ینی این شازده خانوم وضعیت به این خطیری رو حس نمیکنه؟
همش واسه این داداش ما (ویل) مایه دردسره
به مامان بزرگم خدا بگم چیکارت کنه دختره ی چش سفید

shahramrooh پنج‌شنبه 14 دی 1391 ساعت 14:11

اصلاح خط آخر:
به قول مامان بزرگم خدا بگم چیکارت کنه دختره ی چش سفید

ناهید پنج‌شنبه 14 دی 1391 ساعت 17:48

خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

ژوپیتر:

ruby پنج‌شنبه 14 دی 1391 ساعت 18:22


mamnoon
khaste nabashid dostan

omid پنج‌شنبه 14 دی 1391 ساعت 20:20

امیــدوارم از قالب جدید خوشتــون بیاد!!!!

ژوپیتر:

بعــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــله

اگه ناراحت نمیشی اون قبلی آدم میومد توش دق میکرد

خیلی تیره بود

امید زدی تو کار کریسمس هااااااااااااااااااا !!!!!

ر

محمد هادی پنج‌شنبه 14 دی 1391 ساعت 22:06

[:S003

امیر مهدی جمعه 15 دی 1391 ساعت 08:47

مرتضی!قالب کریسمس میذاری؟
من حکمت اینو نمیفهمم ! ما سال رسمیمون بر حسب هجری شمسیه.دیگه چه اهمیتی داره که سال چند میلادی هستیم؟؟

ژوپیتر:من نه طرفداری میکنم از این حرف نه مخالفشم!!!

جان گل گفتی

Pioneer جمعه 15 دی 1391 ساعت 10:21

سلام به همگی
ببین اینجا چه خبره!
اول از همه تشکر می کنم برای این که در برنامه ی ترجمه ی کارآموز همراهی مون می کنین. نظرات پر از مهر و محبت شما برای من خیلی ارزش داره و امیدوارم بتونم با ترجمه ای بهتر قدردان شماها باشم.
کاتی جان در مورد سیریش بودن ویل حق داره. چون این پسر تا وقتی که جواب سوالاش رو نگیره ول کن ماجرا نیست. و این ویژگی خوبه ویل عزیز ماست. و کاتی جان به ویل چپ نگاه کنی با خودم طرفی!

و قالب خیلی بهتره اون قبلیه یه کمی تیره بود چشم رو اذیت می کرد.

نازی جان شما به من خیلی لطف داری. خیلی خوشحالم اینجا می بینمت.

شهرام جان این اونلین خانم ما یه کمی شبیه ویله. بی پروایی ویژگی هر دوشونه. سه فصل بعدی اتفاقی قشنگی برای هر دوشون می افته.


ژوپیتر:سلام!!

شاعر جمعه 15 دی 1391 ساعت 10:35

پایونیر عزیز خوشحال شدم سر زدی دلم برات تنگ شده بود حسابی منم از این قالب خوشم اومد برای همه آرزوی بهترین ها را دارم خیلی دوستون دارم

نریمان جمعه 15 دی 1391 ساعت 11:43

سلام از همه ممنون میگم تعطیلی امتحان چه حالی میده نه ممنون پایونیر عزیز خیلی ممنون بابت همه چیز

شانس گندو

خوش به حال شما تهرانی ها

ژوپیتر:به خاطر چیشون؟؟؟؟؟؟؟؟

امیر مهدی و زهرا جمعه 15 دی 1391 ساعت 15:12

سلام پایونیر عزیییییییییییییییییز!!!!!!!!!
دستت درد نکنه واقعا"!خیلی خیلی خیییییییییییلی عالی ترجمه میکنی!!!
ممنون که این قدر وقت میزاری.

bahar جمعه 15 دی 1391 ساعت 15:16 http://spn.loxblog.com

مررررررررسی

محمد هادی جمعه 15 دی 1391 ساعت 16:13

سلام به همگی
ببین اینجا چه خبره!
اول از همه تشکر می کنم برای این که در برنامه ی ترجمه ی کارآموز همراهی مون می کنین. نظرات پر از مهر و محبت شما برای من خیلی ارزش داره و امیدوارم بتونم با ترجمه ای بهتر قدردان شماها باشم.
کاتی جان در مورد سیریش بودن ویل حق داره. چون این پسر تا وقتی که جواب سوالاش رو نگیره ول کن ماجرا نیست. و این ویژگی خوبه ویل عزیز ماست. و کاتی جان به ویل چپ نگاه کنی با خودم طرفی!

و قالب خیلی بهتره اون قبلیه یه کمی تیره بود چشم رو اذیت می کرد.

نازی جان شما به من خیلی لطف داری. خیلی خوشحالم اینجا می بینمت.

شهرام جان این اونلین خانم ما یه کمی شبیه ویله. بی پروایی ویژگی هر دوشونه. سه فصل بعدی اتفاقی قشنگی برای هر دوشون می افته.



پایونیر عزیز دلمون برات تنگ شده بود همیشه بابت ترجمه های زیبات ازت ممنونیم و منتظر ادامش هم هستیم .........امیدواریم موفق باشی

محمد علی جمعه 15 دی 1391 ساعت 16:53 http://dragonhunters.blogsky.com/

سلام بچه ها بابا کتک نزنید امتحاناته
قالب جدید مبارک
کریسمس مبارک
بعد ازسال ها من باز گشتم
امیدوارم در ترجمتون موفق باشید
بابا نامردا ژوپی دوروز نبد سکته زدید
من یک مـــــــــــــــــــــــــــــــــــاه نبودم هــــــــــیـــــــــچی
نشد؟
خوب خوب خوب
بزا ببینم
امروز فقط اومدم سر بزنم
ولی از....................................
بزا برم تقویم بیارم......................
آها
از 27 م برج
بازم این کره بز آنلاینم جان تو
حیف که اینجا خندونک کره بز نداره......
چرا خندونک کره بزنداره

من شکایت می کنم!!!!!
من خندونک کره بز می خوام!!!!!!!
I was just joking

امیدوارم خوشبخت نـــــــــــــــــــــــــباشید
good day

ژوپیتر:سلام داداش

محمد علی جمعه 15 دی 1391 ساعت 17:14 http://dragonhunters.blogsky.com/

راستی بچه ها اونایی که تو دمنتور عضون اگه میخوان مهدی رو اونجا پیدا کنن اسمش
owl
هستش
خیلی اسم زایه ایه جان تو

دلتم بخواد

کره بز خندون

منظورم فحش نبودا

سوءتفاهم نشه

ژوپیتر:شانس اوردی

JuPiTeR شنبه 16 دی 1391 ساعت 10:51

امید:یعنی الآن از دست همتـــون ناراحتم مخصوصا ژوپیتــر!!
کی گفته که 13 عدد نحسیـه؟؟؟؟عدد به این خوبی با مـرامـی!5 سال باهام کار کرده یک آخخخخ نگـفــتـه طفلکـی!!!!!چرا خو به این عدد میگید نحس؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
برای هرکـــی نحس باشه برای من بهتـــــــرین عـــدد دنیــــاست!
---
ژوپیتر:بخاطر اینکه لجتو در بیارم گفتم
_______________________________________
کاترینا:ژوپی جون منم تعریف این کتابه رو خیلی شنیدم اما صفحاش خیلی زیاده.
----
ژوپیتر:نخونی از دنیا عقب میمونی!!!
من خودم دوبار خوندم!!!خیلی قسنگه

JuPiTeR شنبه 16 دی 1391 ساعت 10:51

دوقلوها خوش حالم آشتی کردین
فصل 15 رو به ایمیلتون فرستادم!!!زود ویرایش کنین تا برای بچه ها بزارم هر وقت فرستادین همین جا بگین تا چک کنم!!

زهرا شنبه 16 دی 1391 ساعت 11:09

امیر حسین فصل رو باهاش نفرستادی. دوبار نگاه کردم نبود.دوباره میفرستی؟

JuPiTeR شنبه 16 دی 1391 ساعت 12:35

زهرا فایل رو پیوست کردم!!!!
دوباره فرستادم

JuPiTeR شنبه 16 دی 1391 ساعت 12:38

اگه میخوای آپ کنم؟؟؟؟

JuPiTeR شنبه 16 دی 1391 ساعت 13:23

نقل قول از وب دمنتور:
پروژه موقتی ترجمه فارسی کتاب جدید رولینگ، «خلاء ناگهانی»

تصمیم گرفتیم تا زمان انتشار کتاب فارسی «خلاء موقت» (خلاء ناگهانی)، بخش های اول کتاب را ترجمه کنیم تا خود کتاب توسط کتابسرای تندیس منتشر شود. توجه داشته باشید که هیچ برنامه ای برای ترجمه کامل کتاب وجود ندارد و این ترجمه ها هم ممکن است کیفیت زیاد بالایی نداشته باشد و تنها برای آشنایی و رفع عطش طرفداران آماده شده اند. پس لطفا کم و کاست و انتشار دیرهنگام قسمت های جدید را ببخشید.
تا امروز دو قسمت اول داستان به فارسی در گروه «خلاء ناگهانی» در گوگل پلاس ترجمه و منتشر شده است. این فایل ها فقط در این گروه قرار می گیرد و در خود دمنتور منتشر نخواهند شد. با عضو شدن در گروه خلاء ناگهانی، به محض انتشار ترجمه ای جدید از ادامه ی داستان، علاوه بر دریافت ایمیل اطلاعیه، در هر جای سایت گوگل که باشید، اطلاعیه (Notification) دریافت خواهید کرد. جهت عضویت، روی دکمه قرمز رنگ Join community کلیک کنید.

برای ورود به این گروه و مطالعه ترجمه ها، اینجا را کلیک کنید.
-------------------------------------------------------
اینجا=
https://plus.google.com/communities/103048318283272513144
-------------------------------------------------------
لینک متن خبر در دمنتور:
http://www.dementor.ir/posts/7723
-----------------
اوه و راستی همونطور که میدونید گوگل پلاس فی.لتره

زهرا شنبه 16 دی 1391 ساعت 14:36

گرفتم.ویراست کردم و دوبار فرستادم.ببین اومد؟

JuPiTeR شنبه 16 دی 1391 ساعت 15:14

ممنوم!!گرفتمش!!!ج هم دادم!!!
میگم فصل رو الآن بدم یا بزارم چندتا فصل جمع بشه که بینشون فاصله نیوفته؟؟
بعد یکی یکی بدم؟؟؟

JuPiTeR شنبه 16 دی 1391 ساعت 15:17

راستی زهرا کلا چند فصله؟؟

JuPiTeR شنبه 16 دی 1391 ساعت 15:35

فاطمه!!

فاطمه!!!
کجایی غیبتت زیاد شده!!!بیا حاضری بده!!!!
من دیر نگران میشم ولی نگران بشم نگران میشم ها!!!
زود حاضری بده

زهرا شنبه 16 دی 1391 ساعت 16:25

جلد اول میراث چه و سه فصله.جلد بعدیو که نگو!!
صبر کن سه تا سه تا بده.بیشتر حال میده.
فـــــــــــــــاطــــــــــــــــــــــمــــــــــــــــــــــــــــــه!!!!!
کـــــــــــــجـــــــــــــــایـــــــــــــــــــــــــــــــــــی؟؟؟؟؟
ای خرخون!یه سر بزنی بد نیستا!!

زهرا شنبه 16 دی 1391 ساعت 16:26

چهل و سه فصل.

ناهید شنبه 16 دی 1391 ساعت 17:19

دوستان اگه رمان قشنگ دیگه ای میشناسین بگین لطفا.
چون تا فصلا ی بعدی بیان من میمیرممممممممم
ژوپیتر: داشتم کامنتا رو میخوندم و زیر لب میخندیدم

فاطمـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه

اون وقت به تمید بگید خرخـــــــــــــــــــون

نازی شنبه 16 دی 1391 ساعت 22:10

نازی ژوپیو از کجا میشناسی ؟؟
آقا بگو دیگه خیلی نامردی
دارم از کنجکاوی می میرم
تا نگی ولت نمیکنم
(واقعا ) اصن تو مدرسه معروف به سیریشم
یه بار یکی از بچه ها رفت از دفتر لپ تاپ بیاره بعد از یه ربع دست خالی اومد . من رفتم در عرض کم تر از 3 دقیقه با لپ تاپ اومدم . تا اومدم اون نفر قبلی دهنش وا موند. و همه بچه ها تشویقم کردند
- سیریش سیریش سیریش
- سیریش سیریش سیریش

ج: تو سیریش باش ... کیه که جواب بده ؟
.
.
نازی جون سیزده اصلنم نحس نیست گفته باشم!
ج: فقط و فقط به خاطر کاترینا بانو ... نحس نیست!
.
.
محمد مهدی جون من و نازی از روزای پرسی 3 دوستای جون جونی بودیم. تازه اون و من توی کار ویراستاری کتاب سوم به پایونیر کمک کردیم. نازی همگروهی خودمه! نازی جون یه دونه ای!
ج: خجل کردی مارو . شما هم یه دونه ای . شما اگه دو تا بودی که دنیا از خوشالی می پوکید .
.
.
نازی جان شما به من خیلی لطف داری. خیلی خوشحالم اینجا می بینمت.
ج: خیلـی لطف ندارم . همش راسته دیگ . دوستان من دروغ میگم ؟
.
.
خوش به حال شما تهرانی ها
ژوپیتر: به خاطر چیشون ؟
ج: امیر منم دقیقا جواب سواله تورو میخوام بدونم . واسه چی خوش بحالمون ؟ خیلی خوشمون میاد توی این هوا نفس بکشیم که حتی بو میده ؟ جدی میگم واقعـا هوا بو میده !

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.