اولین کتاب ، یک اثر جاودان کلاسیک از نویسنده ای جاودان ، چارلز دیکنز هست. نام این رمان Hards Time یا لحظات سخت هست. کتاب ترجمه نشده و انگلیسیه.
دانلود کتاب لحظات سخت از پیکو فایل
دومین کتاب رو خودش خواسته که بذارم و اولین کتاب عاشقانه ای بود که خوندم و خیلی ازش خوشم اومد!!!! این کتاب بیشتر از اینکه عاشقانه باشه ، کمدی هست. نام کتاب Keep My secret یا رازم را نگهدار است.به همه پیشنهاد می کنم که این کتاب رو بخونند چون فوق العاده زیبـــــــــــاست!!!! ترجمه شده و خیلی قشنگ:
دانلود کتاب رازم را نگهدار از پیکوفایل
زءوس جان خوش اومدی
همونی هستی که من میگفتم از بعد رمی به یونانی؟؟؟؟؟
پ.ن:هر کس لینک این کتاب ها رو از جایی دیگه خواست بگه تا آپ کنم
زئوس:
همون ورژن یونانی!!
زئوس همون فاطمه است ؟؟؟؟؟؟
تالار رمان های پیشنهادی درست شد.
زئوس: ممنون!!!!
هــــورا !!!!!!!! مخ مرتضی رو زدم و یوزر و پس تالارش رو گرفتم!!!!
بهتر نبود کتاب دسته بندی میکردی و هرکی هم که کتاب می خواست درخواست کنه توی طبقه ی مورد نظرش می رفت و همونجا پست میداد که مثلا من این کتاب رو میخوام؟؟
البته به من ربطی نداره ولی فکر کنم اینطوری بهتره و شلوغ نمیشه!!
خو پ من شناختمت.
خواهش
پ.ن:خو با یه اسم دیگه نظر میدادی
خو مشخصاتت رو بده برات میسازم و دستیار مدیرت میکنم
نمی گیری ؟؟؟؟؟؟ می گم مرتضی نمیذاره!!!!! تازه من وقت ندارم و هم چیزی از خرخونی مرتضی کم ندارم!!!!! هم کلاسیم و اون معدل سال اولش شد 18/95 و من شدم 18/68 !!!! البته من اصلا خرخون نیستم ها!!
پ.ن: خیلی جالبه!!!! هممون خر خونی می کنیم و می گیم که خر خون نیستیم!!
نه اونجوری شلوغ پلوغ مبشد
کاربر ها هم که نوزده نا بیشتر نیستن
شلوغ نمیشه
حداقل توی همون پست ، پیشنهاد بدند.این طوری بهتره.همراه با پستشون هم می تونند هم عکس بدند ، هم لینک کتاب و ... . فکر کنم اینطوری بهتر باشه!!!
کارت نباشه با یه اسم دیگه میسازیم مرتضی هم نمیفهمه
بعدش هم تو نظرا رو پاک میکنه دیگه اصلا نمیفهمه
ژوپیتر جان! ژوپیتر عزیز! دلبندم! فرزندم!
به نظر قبلی دقت کن بابا!! میگم من هم نمیتونم موقع سال تحصیلی بیام تو نت!!
زءوس:حداقل توی همون پست ، پیشنهاد بدند.این طوری بهتره.همراه با پستشون هم می تونند هم عکس بدند ، هم لینک کتاب و ... . فکر کنم اینطوری بهتر باشه!!!
**
خودت میتونی هم اضافه کنی هم حذف کنی
زءوس یه پست بده با عنوان"عضو شدن در تالارگفتمان"
متن:
میخواین عضو بشین اطلاعات زیر رو بگین تا همین الآن براتون عضو بشم
نام کاربری:
ایمیل:
آواتار:دلخواه
نام:
درباره ی من)بگین تو کدوم شاخه میخواین برین(
امضا:JuPiTeR
زئوس: والله من پست ها رو نگاه می کردم ، مرتضی 100 بار نظرت و اطلاعیت رو تصحیح کرد و گفت خصوصیاتتون رو بنویسید. راست هم میگه!! اگه اینطوری باشه ، بعضی از گروه ها اشباه میشه. برای همین خصوصیاتشون رو بگند و با توجه به خصوصیات هر گروه گروه بندی میشند.
بعضی ها بزور دو کلمه مینویسن بعد بیان خوصوصیاتشون رو بنویسن؟؟؟؟
راستی این آخرین مهلت برا همه س چون حوصله ام سر رفت از بس برا بقیه عضو شدم.
بعد من میگم بیاین مشخصاتتون رو بگین تو پست بعدی بازم میگن ما نمیتونیم عضو بشین.
هی دوباره میگم جواب نمیدن
اگه به کد امنیتی گیر میده ، نمیشه از یک سایت دیگه کد امنیتیش رو گرفت؟ شاید مشکل از کد امنیتی باشه.
ایمیلت رو بده من یوز و پس خودم رو یرات ایمیل کنم برو هر کاری دوست داشتی بکن
zeus:
گفتم که برای مرتضی رو دارم.ولی می ترسم کاری کنم خرابتر بشه!!! ولی حالا یک سری می زنم.
کلا میخوام دوستیمون رو بگم که چی جوری شروع شد و چی جوری ادامه پیدا کرد!
اولین روز ابتدایی یادش بخیــر!!!!! من گوشه کز کرده بوم و مرتضی عین خیالش هم نبود که اولین باره که یک جایی بدون پدر و مادرشه!!! زنگ تفریح اول ، من یک گوشه داشتم گریه میکردم و باز هم مرتضی عین خیالش نبود و اصلا هم از دوری پدر و مادرش ناراحت نبود!!! اون من رو دید که دارم گریه می کنم و اومد پیشم و بهم گفت بیا بازی کنیم!!! من هم اینقدر اصرار کرد قبول کردم!!! حدس بزنید بازی چی بود؟؟!!! گِل بــازی!!!!!!
لباس های نوم کثیف شده بود و وقتی برگشتم خونه پدر و مادرم دعوام کردند!!!! ولی اصلا ناراحت نشدم از کاری که کردم!!! چون همین کار باعث شده بود که بهترین دوست تمام عمرم رو پیدا کنم!!!!! و 2 تایی هر جایی که میرفتیم ، با هم بودیم و همه جا رو به گند میکشیدیم!!! از مدرسه بگیر تا مسابقات بسکتبال!!
من و مرتضی از اول ابتدایی تا الآن با هم دوستیم بدون حتی 2 روز وقفه! هم اون اخلاقش خوبه و هم من!! ما تا حالا بیشتر از یک روز(سر موضوعی بچگانه بود) با هم قهر نبودی.
اون همه چی من رو داره و من هم همه چی اونرو!!!! به همین راحتی!!! این چیز های همه دیگه رو داریم:
1- ایمیل و پسورد های همدیگه!
2- توی هر سایتی که ثبت نام میکنیم ، به اون یکی یوزر و پسمون رو میدیم(خوب بعضی موقع لازم میشه!)
3- و کلا همه چیز!!!!
بعد از این همه سال رفاقت ، خانواده هامون هم با هم دوست شدند و کلا رابطه داریم با هم دیگه!!!
شده عین این فیلم هندیها!!!!!
حــالا چرا اینرو گفتم!!!! چون بعد از نزدیک 10 سـال ، امکـان داره که از هم جــدا شـیم!!!! مرتضی به خاطر کار پدرش باید برند به شهر محل تولد اصلیش!!! و من خیــلی ناراحتم!!!
خــدا کنه مشکل کاری پدرش درست بشه و تو گنبد بمونه!!! دلم براش تنگ میشه!!!!!!!!!!!!!!!
مشکل که کد امنیتی هست ولی من نمیدونم چطور میشه عوضش کرد
با گل بازیه حال کردم
خدا شما دوتا رو از هم جدا نکنه
بچـــه بودیم دیــگه!!!!!
ایشالله!!!
تعریف کردی یاد دوران آمادگی افتادم
یه پسر خاله دارم دوسال از خودم کوچیکتره
وقتی من آمادگی میرفتم اینم همونجا میرفت مهد
این اگه یه روز گریه نمیکرد نمیشد
همیشه هم میوردنش پلو من تا ساکت بشه
نمیدنم جریان چی بود تا میومد پلو من مینشست گریه ش بند میومد
یه مبحث جدید باز کردم تو "بحث آزاد"اسمش "خاطرات بچگی"
آورین!!!
این 2 تا هم اونجا بذار!!
فقط یک سوال!! الآن که کلا توی قسمت های دیگه ای به جز سایت و تالار نمیره!! نه عضویت ، نه کنترل پنل کاربر ، نه نظر سنجی. چرا؟؟!!!! واسه تو میره؟؟ از خود سایت برو . از VCPANEL نرو
نه مال منم نمیره...نمیدونم چرا
کلا دست این VCP درد نکنه!!!! شاید از قالب باشه!!!
خو عوض کن
مال قالب بود درس شد
بسیار بسیار ممنون